نجمه جودکی و شعری از هوشنگ ابتهاج
به گزارش وبلاگ طفره، آخرین خبر/ نجمه جودکی با انتشار این عکس نوشت: خانه دلتنگ غروبی خفه بود

مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم
یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود برخواهد گشت
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمین دل آن کودک خرد؟
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
آه ای واژه شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم آه…
#هوشنگ-ابتهاج
منبع: همگردی
تاریخ انتشار: 16 خرداد 1399
آخرین بروزرسانی: 28 مهر 1399
گردآورنده: blog.tafreh.ir
شناسه مطلب: 8589
به "نجمه جودکی و شعری از هوشنگ ابتهاج" امتیاز دهید
دیدگاه های مرتبط با "نجمه جودکی و شعری از هوشنگ ابتهاج"
* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید