راز هفت هزار سال سکوت؛ چرا تندیس های پیرازمیان دهان ندارند؟
به گزارش وبلاگ طفره، باستان شناسان می گویند این تمدن می تواند متعلق به جوامع نیمه کوچ نشین و دوره نخست تمدن بشر یعنی پیشاکشاورزی و دوره شکار و جمع آوری غذا باشد.
محمد مطلق| تنها یکی از میان 280 نفر دهان دارد و تنها اوست که حق دارد سخن بگوید. بقیه، هزاران سال است که در سکوتی ابدی فرو رفته اند.
کسی دقیقاً نمی داند که هستند؛ آن طور که اهالی روستای پیر ازمیان مشگین شهر می گویند شاید بچه ها مدرسه یا پیروان آیینی باستانی در معبد؟ شمشیر ها در غلافند و کسی قصد جنگ ندارد. همه تمیز و پاکیزه خود را در حمام زیر معبد شسته و دهان را به آب داده و به راز و نیازی ابدی ایستاده اند.
یکی چشم ندارد، یکی شش انگشتی است، یکی کوتاه است، یکی بلند. اینجا در معبد و آرامستان هفت هزارساله پیر ازمیان، هر سنگ افراشته شخصیتی دارد واقعی که زمانی بر دماغه سنگی ساحل قره سو می زیسته است.
از مشگین تا به پیر ازمیان که برسیم از میان تاکستان های وسیع لاهرود یا له رود می گذریم. می گویند زمانی رودخانه با خود گل ولای فراوانی به شهر می آورده و همه چیز را درهم فرو می کوفته و له می نموده و همین هم به غنای خاک افزوده است.
پیر ازمیانی ها هم در ساحل قره سو تاکستان دارند، اما با رشد جمعیت، اغلب راهی تهران شده اند و در این سال ها با توسعه گردشگری آرام آرام درحال بازگشتند.
این را هم بگویم که در اردبیل اماکنی با پیشوند پیر و شاه فراوان است. پیر همان مرشد و مراد عرفان و طریقت است و شاه، پیری است از نسل سادات. مثل پیر شمس الدین و شاه صفی. حتی محلات خود اردبیل هم به عنوان مرکز عرفان و تشیع، اغلب این دو پیشوند و پسوند را دارند؛ محله هایی مثل اقلیم شاه، چراغعلی شاه، کلبعلی شاه، رحمان شاه، سلیمان شاه، عبدالله شاه، معصوم شاه، زینال شاه یا پیرزرگر، پیرعبدالملک، پیر شمس الدین، پیر مادر، پیر سحران، پیر ابوسعید و...
باد عطر سنجد را به هر طرف می پراکند و آرام آرام سنگ و صخره از میان مخمل سبز تپه ماهور ها پیدا می گردد. می گویند هزاران سنگ افراشته در منطقه شناسایی شده و جمع کردن شان کار راحتی نیست. اهالی از کسی نام می برند که چند سنگ افراشته را به عنوان مصالح ساختمانی در دیوار حیاط خانه اش کار گذاشته بود که میراث فرهنگی مداخله کرد و مجسمه های باستانی را از لای سنگ و آجر و سیمان بیرون کشید. آن ها خیلی وقت نیست که به ارزش تاریخی و تمدنی محل زندگی خود پی برده اند.
حمید عبداللهی که به تازگی از شهرری به پیر ازمیان برگشته می گوید: خانه ما آخرین خانه روستا و نزدیک ترین خانه به اینجاست. من بچه که بودم شاید حدود 50 سال پیش، با بچه ها می آمدیم دور و بر مجسمه ها بازی می کردیم. اهالی گوسفندهای شان را برای چرا می آوردند اینجا.
حتی یادم هست یکی غار پایین معبد را که الان می گویند حمام بوده و چشمه داشته، طویله نموده بود و شب با چند تا سگ، گله اش را اینجا نگه می داشت. کسی خبر نداشت چه ارزشی دارد. خوب یادم هست که دو طرف قره سو دو تا قلعه خرابه بود که به یکی می گفتند قلعه دختر و به آن یکی می گفتند قلعه پسر.
یکبار یک تخته سنگ را آن طرف کوه برگرداندیم دیدیم مثل همین ها مجسمه آدم است. یک شمشیر داشت [با دست به چند متر جلوتر اشاره می نماید]از اینجا تا آنجا. بعد نفهمیدم شکستند، بردند، ول کردند... خبر ندارم.
قبل از انقلاب مردم سواد نداشتند، اینجا فقط پدر من خواندن و نوشتن بلد بود. یک روز آمدند سراغش گفتند تو که سواد داری چرا گذاشته ای سنگ ها را بشنمایند؟ یکی آمده بود چند تا از این مجسمه ها را شکسته بود و برده بود برای پی خانه اش. پدرم گفت کسی چیزی به من نسپرده من هم نمی دانستم که این سنگ ها ارزشمند است. از این اتفاق ها زیاد افتاده.
محوطه باستانی پیر ازمیان با مساحتی بالغ بر 200 هکتار روی دماغه ای سنگی و یال یک تاقدیس صخره ای در یک و نیم کیلومتری روستای پیر ازمیان قرار گرفته و دارای سه بخش متفاوت معبد و گورستان و قلعه است. کاوش ها نشان می دهد تاریخ ساخت بخش های متفاوت، یکی نیست و به احتمال زیاد بخش قلعه یا دژ نظامی که حالا جز پی و پایه های سنگی آن چیزی باقی نمانده، جدیدتر از دو بخش دیگر است.
باستان شناسان می گویند این تمدن می تواند متعلق به جوامع نیمه کوچ نشین و دوره نخست تمدن بشر یعنی پیشاکشاورزی و دوره شکار و جمع آوری غذا باشد.
بر این اساس بعضی سابقه تمدن پیر ازمیان را هفت هزار و بعضی تا 11 هزار سال پیش برآورد نموده اند. اما سنگ های افراشته انسان ریخت، که در گورستان و معبد مورد استفاده بوده، به احتمال زیاد باید متعلق به دوره مهرپرستی و نزدیک به چهار هزار سال قبل باشد.
پژوهش دیگری می گوید نشانه هایی از قرار گرفتن سنگ های افراشته با ستاره خوشه پروین وجود دارد که نشان می دهد معبد پیر ازمیان متعلق به دلمن های ستاره پرست بوده است. یکی از مشخصه های دلمن ها دفن اجساد در میان تخته سنگ است که مشابه آن را می توان در ویلکیج نمین اردبیل و نقاطی از اروپا بویژه انگلستان یافت.
در گوشه ای از معبد، غار دست سازی وجود دارد که عبادت نمایندگان پیش از ورود، خود را در چشمه آن می شسته و نذرشان را روی سکوی کنار دروازه معبد، قرار می داده اند. بعلاوه نشانه هایی از هدیه منجوق و مروارید در پای سنگ های افراشته کشف شده که نشان می دهد جمعیت بزرگی در تمدن باستانی پیر ازمیان می زیسته اند.
یادم می آید روز قبل نرسیده به خلخال در قدیمی ترین حمام دنیا یعنی حمام سنگی گیوی که هنوز هم با سه چشمه سرد و گرم و ولرم در گوشه غاری مشتری روزانه دارد، کوهی را آن طرف گیوی رود نشانم می دهند و می گویند نام آن درخت های نزدیک قله زنجیر و پیر است.
داستان را که می پرسم، می گویند زنی از دست متجاوزی گریخته و آنجا به پیری پناه برده و نجات یافته است. حالا خانم ها می فرایند نیت می نمایند و روسری شان را به درخت دخیل می بندند. متوجه می شوم نام اصلی باید زنگیر و پیر بوده باشد بویژه اینکه در اردبیل هنوز هم واژه زن و زنان رایج است.
از حمام گیوی و زنگیر و پیر برمی گردم به حمام پیر ازمیان و از رحیم رسولیان مسئول و راهنمای موزه صحرایی پیر ازمیان می پرسم شب در میان معبد و گورستان خوف نمی کنی؟ می گوید: برعکس خیلی هم جای آرامش بخشی است. من با خانواده اینجا زندگی می کنم و آن ها هم همین حس را دارند. قبلاً تهران بودیم، خیلی سال، بعد برگشتیم پیر ازمیان و از آن زمان همین جا کنار معبد هستیم. جای محشری است.
می گویند رحیم تک تک مجسمه ها را می شناسد و سرحال که باشد درباره شخصیت هرکدام حرف می زند: چهره زن ها و مرد ها فرق دارد. از آن مهم تر مقدار مجسمه هاست که خیلی متفاوتند. به نظرم هر شخص پس از مرگ بسته به موقعیت اجتماعی که داشته سنگ افراشته ای کوچک یا بزرگ برایش تراشیده اند.
شمشیر ها هم جنبه آیینی دارد و نمی گردد گفت مجسمه ها سربازان آماده نبردند، چون هیچ کدام دست به شمشیر نیستند و هیچ شمشیری هم از غلاف بیرون نیست. نقطه اشتراک همه این است که دهان ندارند جز یکی که به احتمال زیاد پیر معبد بوده است.
هر سنگ شخصیت خودش را دارد یکی ریش دارد یکی چانه، یکی دو شمشیر دارد یکی شش انگشتی است و یکی یک چشم دارد. این نشان می دهد آن فرد شش انگشتی بوده یا یک چشم داشته یا بزرگ طایفه بوده و ریش داشته و از این قبیل. هنوز کسی روی شخصیت شناسی این سنگ های افراشته کار ننموده است.
رحیم که طی چند سال کار در معبد پیر ازمیان و شنیدن حرف های کارشناسان مختلف خود به کارشناسی زبده تبدیل شده، معتقد است این معبد و گورستان باید متعلق به پیروان گوری نظیر گوری های شناخته شده در چهارمحال وبختیاری باشد.
گوری ها ماد های زرتشتی هستند که مردگان خود را در میان صخره ها دفن می نموده اند. اگر پیر ازمیان متعلق به گوری ها باشد، آن وقت می توان موی بلند و یونانی مآب تندیس ها را نشانه ای از تعلق آن ها به دوره اشکانیان در دو قرن پیش از میلاد مسیح دانست.
آیا واقعاً هر سنگ متعلق به یک مرده بوده است یا الهه ای برای ارتباط با ستارگان خوشه پروین؟ همه این ها راز هایی است که هنوز گگردده نشده، اما تنها چیزی که با یقین می توان از آن حرف زد این است که پیر ازمیان قطعاً یکی از کهن ترین تمدن های بشری در شمالغرب ایران است. قدیمی ترین تمدن بشر با جاده ای پردست انداز و تاکستان هایی زیبا و عطر سنجد و مردمانی آرام و مهربان.
منبع: روزنامه ایران
منبع: فرادید