بیایین کتاب بازی
به گزارش وبلاگ طفره - سمیه دهقان زاده؛ دخترک صورتش را مچاله نموده و همین طور که لبه مانتوی مادرش را می کشد با ناز می گوید:
ـ بسه دیگه، خسته شدم اصلا دیگه نمی خوام کتاب بخریم، آخه من هنوز بچه م؛ دلم بازی می خواد!
کمی مکث می نماید، لب برمی چیند.
ـ بیا بریم بازی.
صبر می نماید تا ثأتیر حرف هایش را روی صورت مادر ببیند، زن که هم کلافه شده، هم خنده اش گرفته، یک دفعه چشم هایش برق می زند رو به روی غرفه که سر درش نوشته کتاب بازی متوقف می گردد.
ـ بیا مادرجان، بیا بریم این غرفه شاید یه کتاب باشه، بازی نو یادمون داد، آخه نوشته کتابِ بازی.
زن روی کسره و ترکیب اضافه، تأکید می نماید.
همزمان خانمی خوشرو و جوان که انگار شاهد مکالمات دختربچه و مادر بوده، از غرفه بیرون می آید و می گوید:
ـ البته درست ترش کتابْ بازی است و روی کتاب مکثی می نماید بعد بازی اش را می گوید و آن ها را به غرفه دعوت می نماید تا یک بازی درست و درمان را آغاز نمایند.
برو و بیای عروسی یک عروس تعریفی!
آن ها دور میز گردِشیشه ای می نشینند، عنوان بازی های عروس تعریفی، نجات الماس تا خنثنی سازی اثرات یک بمب، گل و گلوله و هیولا به توان ده لب به لب، بارکد خورده به میز چسبیده است.
دخترک عروس تعریفی را انتخاب می نماید.
مادر با بارکدخوان گوشی، بازی را روی صفحه موبایلش بارگذاری و به دختر یاری می نماید تا بازی کند، داستان از این قرار است که مظفرالدین شاه می خواهد دخترش را شوهر دهد...
بازیگران عروس تعریفی هم باید دل به دل شاه بابا بدهند، داستان های تاریخی و حرف های قشنگی که از کتاب عروسی شاهانه جشن بزرگانه طراحی شده، بخوانند و بروند دنبال کلمه رمز به آدرس یکی از غرفه های بخش کودک و نوجوان سی وچهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و آخر سر هم گردونه ای را بچرخانند و جایزه ای، نصیبشان گردد.
شاید خیال کنید اینجا مخصوص کودک و نهایتا نوجوان هاست، ولی از بچه های کوچک تا مادر و پدرها و حتی مادربزرگ و پدربزرگ ها هم به داخل این غرفه می آیند و خیلی هایشان تا ته همه بازی های غرفه کتاب بازی را درنیاوردند بی خیال نمی شوند!
اینها را المیرا حسینی یکی از مسئولان غرفه می گوید.
بسوزه پدر آلزایمر!
در همهمه بازی نمایندگان که در گوشه گوشه انتهای راهروی دوم بخش شمالی کودک و نوجوان، دنبال کلمه رمزها می گردند، پسر نوجوانی به سمت مسئول غرفه کتاب بازی می رود و روی میز می کوبد و با هیجان می گوید:
ـ بسوزه پدر، آلزایمر دستش را جلو می برد و منتظر می ماند.
همه توجه ها به او جلب می گردد، دیگر غرفه دار جوان کتاب بازی، همزمان دست به پیشانی می کوبد و با لحنی شوخی-جدی و کشدار می گوید: بسوزه.
بعد هم برگه حاوی رمز بازی را به او می دهد.
آقای غرفه دار که خود را امیرحسین علی نیافرد معرفی می نماید، همان جوانی است که دل به دل نوجوان ها می دهد و تا ته همه بازی ها همراهی شان می نماید، او به ایبنا می گوید: وقتی داریم غرفه را می بندیم و دیگر نایی برایمان نمانده یک عده نه تنها هنوز دارند بازی می نمایند و برخی ها تازه می آیند و بازی شان را آغاز می نمایند و مدام وقت اضافه می خواهند، این موضوع بزرگ و کوچک هم نمی شناسد چند روز پیش خانم معلمی از اصفهان آمده بود و وقتی نمایشگاه گردی اش تمام شده بود، راهش به غرفه ما افتاد تمام بازی هایمان را بازی کرد و تا شب پیس ما ماند و از دیدنی بازی بچه ها حظ برد.
مادربزرگی که دل به دل بازی ها داد
یک بار هم مادربزرگی آمد، از بازی سوال کرد. ما فکر کردیم برای نوه اش می پرسد، بعد دیدیم تنها است و خودش می خواهد بازی کند. موبایلش هوشمند نبود، ما برایش بازی را اجرا کردیم و دلمان غنج زد از این همه حس جوانی و نشاط این مادربزرگ مهربان.
ما هم نشسته ایم به دیدن و حقیقتا هم کوشش و پویایی بچه ها و همدلی والدینشان با آن ها دیدنی است.
کاری که حوزه هنری کودک و نوجوان متصدی آن است و حساب و کتاب بازی هایش بر مبنای کتاب های پرطرفدار سال گذشته نمایشگاه کتاب است.
مسعود مهراد، مسئول واحد هنر و تفریح حوزه هنری که مدیر غرفه کتاب بازی است به ایبنا می گوید: بازی های نجات الماس از کتاب سفر الماس هیچ و پوچ و همه از کتاب ارادتمند هیچ، من قهرمانم از کتاب جام جهانی در جوادیه، خنثی سازی اثرات یک بمب از کتاب هستی، بازگشت سیمرغ از کتاب سیمرغ پدربزرگ من بود، ماهیل و ماهرخ از کتاب افسانه ها و قصه های ملل و گل و گلوله از کتاب مثل بقیه باباها طراحی شده و در ایام نمایشگاه همه سنین از آن استقبال نموده اند و ما بابت این استقبال و حضور هم خوشحالیم و هم خدا را شکر می کنیم.
چرا بسیاری از افراد بعد از خاتمه بازی در غرفه کتاب بازی علاقمند می شوند کتاب هایی که بازی ها از روی آنها طراحی شده را کامل بخوانند و کتابخوانی در قالب بازی به جانشان می نشیند.
از بازی، راه به مطالعه پیدا کردن، علاقه مندی به کتاب و کتابخوانی آن هم به شیوه خلاقانه، مسیری است که غرفه کتاب بازی آغاز نموده و امید است که این اقدام حوزه هنری ادامه دار باشد.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران